شاه من، هیـچ مخـور غصـه و وارسـتـه بیا
شــدهام در طلبـت، جان رضـا، خستـه، بیا
پـای بر عـرش بنـه ، ای بُــتِ شــاهالللهـی
بیــش از ایــن ناز مکن، پستهی دربسته بیا
همچـــو بــابــات مـزن زور کـه گافی ندهی
حیلـهفـرمـای شـها، نــوکــر و وابسـتـه بیا
سنگپــا را هــوس گانــدی و مانــدلا کُشت
آه، ســربــاز وطـن .. رهبـــر برجستــه، بیا
سوی ملت نکنی پشت کـه انگشت شوی
گرچه چون گل همه رویـی، گل نورسته بیا
مــوش کـورت بخــورد تـا که نداند چه گهی
میخورد.. بهـر دل مــوش زبـانبسـته، بیـا
عجـله هــم منمـــا، پیـــرو ابلیـــس مبـاش
همـچـو طاووس،خرامان، شُل و آهسته بیا
حـرف پاییـز مکن گوش که ابلیس هماوست
خواهی آن چیز که دانی خوری تا دسته، بیا
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر