انتظارها بار دیگر به پایان
رسید و بازهم تصنیف جاودانهی! دیگری از پاییز و شعر اون یارو که اصلا شعر بلد
نبود بگه، کی بود اسمش؟ آهان، شاملو.. تعارف که نداریم..
دیگه اینکه برای حمایت از هنرمند گرامی سعی کنید همیشه سیدی اثر رو
تهیه کنید ولی چون سیدی نداره و هرگز هم نخواهد داشت، اصلا نخواستیم از هنرمند
حمایت کنید.. فحش ندید حمایت پیشکش.. واللله
سر کرده باد سرد، شب آرام است
از تيره آب ـ در افقِ تاريک ـ
با قارقارِ وحشی اردکها
آهنگِ شب به گوشِ من آيد؛ ليک
گريد به زيرِ چادرِ شب، خسته
دريا به مرگِ بختِ من، آهسته
خاموش باش! من ز تو بيزارم
وز آههای سردِ شبانگاهت
وز حملههای موجِ کفآلودت
وز موجهای تيرهی جانکاهت
خاموش باش، مرغکِ دريايی
بگذار در سکوت بماند شب
بگذار در سکوت بميرد شب
بگذار در سکوت سرآيد شب
خاموش باش، مرغکِ دريایی
بگذار در سکوت بجنبد مرگ
تلخیص شده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر