اگر شبی، شبی اگر، دوباره با تو سـر کنم
دوباره با تو باشـم و به روی تــو نظـر کنم
وگر دوباره این دلــم، بلــرزد از نـگاه تـــو
چگـونه میتــوانم از نگاه تـــو حــذر
کنــم؟
چه میشود اگر به بوسهای شـبی، شبی دگر
لبان خشک و خستهام به بوسهی تو تَـر کنم
از این غـروب غمـزده، وزیـن دیـار شـبزده
امیـد بسـته بودمـی بـه چَشـم تو سفــر کنم
چه میشد اَر شبی دگـر، نگار بیوفـای مـن
بدین شکسته بال و پر، به کوی تو گذر کنـم
مگـو کــه پاییــز ندانسـت، کــه نیــک، آگهـم
خطاسـت با تـو من اگر شبی دگر هَدر کنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر