۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

بـر باد رفـتـه ..



   باغـمان ویـران شـده بر باد رفته 
             باغبان نالان شـده بر باد رفته 
       روزگار دل خوشی و امن و راحت
                      باز بی سامان شده بر باد رفته
              دل شـکـسـته مهر مرده یار رفته
                           ابـر بی باران شـده بر باد رفته
                   سوز سرما بلبل بیچاره را کشت
                                رازقی بی جان شده بر باد رفته
                      نیسـت امیدی در این شهر تباهی
                                     جای نـامـردان شـده بر باد رفته
                          عیسـی مریـم یـهودا گشـته افسـوس   
                                         همدلی حرمان شـده بر باد رفته
                              چشم معصومش که جان را زنده میکرد
                                              درد بی درمان شـده بر باد رفته
                                         قلب مجنون جای لیلی نیسـت دیگر
                                                     از سر پـیـمان شـده بر باد رفته
                                              هان زمستان است و دی از ره رسیده
                                                              عاشـقی پنهان شــده بر باد رفته 

به تاریخ نهم دی ماه 1389 هجری شمسی سروده شد..      

۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

سلطنت طلبان دنباله


مقدمه

بارها پیش آمده که در بخش نظرات لینکها بین جمهوری خواهان و سلطنت طلبان بحث های تندی درگرفته و حتی کار به توهین و افتراء کشیده شده است . در اینگونه بحثها افرادی به حمایت از هم می پردازند که در واقع نظرات سیاسی متفاوتی دارند و حتی در پاره ای مواقع نظراتشان ضد یا علیه هم میباشد.
آنچه مرا واداشت که یادداشتی در این مورد بنویسم آن است که عموما دوستان طرفداراین تفکر سیاسی را بطور کلی سلطنت طلب و یا مشروطه خواه می نامند حال آنکه تفاوتهای چشمگیری بین آرمانهای سیاسی آنها وجود دارد که بررسی آن میتواند بسیاری از سوء تفاهمات را برطرف نماید.
لازم به توضیح است که این نوشته تنها در مورد سلطنت طلبان دنباله است و این نحله ی فکری بطور عموم مورد بررسی قرار نگرفته, هرچند که تا حدود زیادی میتواند نشانگر انواع سلطنت طلبی و مشروطه خواهی در سطح عمومی جامعه ی ایرانی باشد.
همچنین در این مقاله قصد ارائه ی لیستی از افراد پیرو هریک از شاخه های سلطنت طلبی در سایت دنباله را نداشته ام چرا که تفتیش عقیده را عملی غیر دموکراتیک و غیرانسانی میدانم و اگر نامی از دوستان و همسایتی های ارجمند آورده شده فقط بعنوان نمونه شاخص آن نوع تفکر ویژه است برای روشنتر شدن مقصود و درک بهتر مطلب .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیشینه   

پادشاهی در کشور ما ریشه ای دیرینه دارد و برخی تاریخ نگاران ایرانیان را نخستین مردمانی می دانند که این شیوه ی زمامداری را مورد استفاده قرار داده اند و از این طریق موفقیتهای عظیمی نیز کسب نموده اند.
نام تنی چند از پادشاهان بزرگ ایرانی امروزه در تمامی جهان مورد احترام است و از آنها به بزرگی یاد میشود و ایرانیان از جمهوری خواه و سلطنت طلب تا حزب اللهی و حتی گروه های چپ به بزرگی و بزرگ منشی آنها معترفند .
پادشاهان بزرگ و اسطوره ای ایران اغلب مربوط به قبل از حمله ی اعراب و شکست ساسانیان از آنها می باشند و بعد از استیلای مسلمین تا مدتهای مدید سرزمین ایران مورد تاخت و تاز عوامل خلفای اسلامی و بعد از آن نیز زمانی دراز تحت سلطه ی امرای مغول قرار داشته است و تا قبل از زندیه شاید تنها بتوان از سامانیان که تحت قیومیت خلفای بغداد بر بخشهایی از ایران حکمرانی داشته اند بعنوان پادشاهان ایرانی نام برد.
صفویه و پادشاهان شاخص آن مانند شاه اسماعیل و شاه عباس بزرگ موفق شدند ایران را دوباره احیاء نموده و بعنوان کشوری با مرزهای مشخص جغرافیائی مطرح سازند و سپس نادرشاه بزرگ از افشاریان و کریم خان زند از زندیه نام نیکی در استقرار امنیت و بازگرداندن شکوه و جلال پیشین از خود برجای نهادند.
بعد از انقراض زندیه بدست آغامحمدخان, قاجاریه که همانند صفویان از قبایل ترک تبار ایران بودند کارنامه ای از بی کفایتی, عیاشی و ندانم کاری ارائه کرده اند و کشور را تا آستانه ی فروپاشی کامل پیش بردند.
در نهایت ایرانیان به خشم آمده و با انقلاب مشروطه خواستار محدودیت قدرت پادشاه گردیند که تحولات این دوره تا اعلام پادشاهی رضاشاه و آغاز سلسله ی پهلوی در حوصله ی این نوشتار نمی باشد.
سلسله ی پهلوی شامل رضاشاه و پسرش محمدرضا شاه بیش از نیم قرن در ایران حکمرانی کردند و سرانجام در سال هـ .ش1357(1979میلادی) با انقلاب مردم منقرض شدند و پس از آن دوران سیاه استبداد دینی برقرار گشت که تا امروز ادامه دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلطنت طلبان دنباله

آنگونه که من مشاهده کرده ام در میان اعضاء سایت دنباله سه گونه سلطنت طلبی و یا مشروطه خواهی دیده میشود که با وجود تفاوتهای بنیادین یکسان انگاشته میشوند و حتی بنظر میرسد بسیاری از خود این افراد هم از این تفاوتها بی خبر باشند . در اینجا من سعی میکنم به تعریف و تفاوتهای این سه گروه بپردازم.

1 - شخص پرستان موروثی
این دسته از افراد که از دیدگاه من سلطنت طلبی را از یکی از افراد نزدیک فامیل مثل پدر,پدربزرگ یا عمو و دائی به ارث برده اند بصورت متعصبانه علاقمند به یکی از پهلویها می باشند و آن فرد را فردی فرازمینی و قدیس می انگارند و همه ی مسائل را از این فیلتر مینگرند. ملاک ارزش گزاری آنها بر افراد بستگی به نظر آن فرد در مورد شخص مورد علاقه شان دارد و وقتی با فردی که مخالف نظرشان است برخورد می کنند متعجب میشوند که چگونه ممکن است کسی عظمت و بلند مرتبگی سرور و مولایشان را نداند و آن فرد را به بیسوادی تاریخی, نادانی و غرض ورزی متهم می کنند.
از نمونه های شاخص این گونه کاربران میتوان به کاربری بنام "خ پ ر2" اشاره کرد که شاهزاده رضا پهلوی را آفریننده ی جهان و روزی دهنده ی خلایق می انگارد و خود را در مقابل عظمت لاهوتی او بنده ای بی مقدار می بیند.
کاربر دیگری که نه به این شدت ولی با همین دید به رضاشاه می نگرد "ک ن" نام دارد که انسانها را به دودسته ی خوبها و بدها تقسیم می کند. خوبها دوستداران رضاشاه هستند و بدها و بی سوادان مغرض کسانیند که در عظمت و بزرگی این شاه پهلوی شک کنند. میزان علاقه ی این کاربر به رضاشاه به اندازه ایست که بطور مستقیم به مهندس بهرام مشیری بدلیل نقد رضاشاه فحاشی می کند و در مقابل, اردشیر زاهدی را فردی دانشمند و بلند مرتبه می داند. حتی دیده شده که ایشان برای نشان دادن بزرگی رضاشاه از رفسنجانی ملا و سردار سپاه محسن رضائی مثال می آورد.
 * اسامی داخل "گیومه" اسامی مخفف هستند

2 - شکوه و جلال طلبان
این دسته از کاربران معمولا مخالف دیکتاتوری هستند و به دموکراسی باور دارند. آنها پادشاه را بعنوان نماد شکوه و جلال تاریخی ایران و عامل همبستگی ملی در نظر می گیرند و خواستار اجرای دقیق مشروطه هستند. مدل مورد نظر آنها کشورهای پادشاهی اروپائی مانند سوئد و انگلستان است و عقیده دارند پادشاهی و دموکراسی هیچگونه منافاتی باهم نداشته و ایران هم میتواند همچون ژاپن دارای پادشاه و در عین حال دموکرات باشد .
از کاربران شاخص این تفکر میتوان به دوستانی مانند هیچ و ادونیا اشاره کرد که برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی اعتقاد داشته و در صورت نظر منفی مردم حاضرند به نظر اکثریت احترام بگزارند.

3 - طرفداران دیکتاتوری مثبت
این افراد معتقدند که در ایران بدلیل سطح پائین سواد سیاسی و اعتقادات خرافی مذهبی مردم دموکراسی نتیجه ی عکس می دهد و بهتر است توسعه ی کشور از طریق یک دیکتاتور وطندوست مانند رضاشاه انجام پذیرد.
از نظر این دوستان نمیشود در کشوری مانند پاکستان و یا ترکیه دموکراسی کامل برقرار کرد زیرا اکثریت مردم خواهان حکومت اسلامی هستند و خیر و صلاح خود را نمی دانند و مثلا در صورت رفراندوم آزاد در کشوری مانند پاکستان به احتمال زیاد طالبان به حکومت میرسند و کشور را به نابودی می کشانند.
از کاربران شاخص طرفدار این شیوه میتوان به دوست گرامی بزدل میرزا و تا حدودی زندیک اشاره کرد.
از نظر بنده طرفداران این تفکر را نمیتوان سلطنت طلب صرف نامید زیرا برای آنها هرگز مهم نیست که آن فرد مقتدر مثبت اندیش دارای چه عنوانی باشد و فقط ویژگیهای فردی مانند مدیریت قوی, اقتدار در تصمیم گیری و وطندوستی او دارای اهمیت می باشد .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نتیجه یا موخره
در این نوشتار سعی کردم برداشت خود را از انواع سلطنت طلبی که در مدت عضویتم در سایت دنباله با آن مواجه شده ام بطور خلاصه بیان کنم و بدون قضاوت تعریفی از آنها ارائه نمایم . البته بنده هم مانند هر انسانی خالی از لغزش و اشتباه نیستم و از طرفی کاربرانی را می شناسم که تفکرشان ترکیبی از این سه گونه سلطنت طلبی است و نمیتوان آنها را کاملا در یکی از این دسته ها قرار داد.
همچنین باید یادآور شوم که مشکل اصلی کشور ما امروز حکومتی جبار و مردم خوار است که بر جان و مال و ناموس ایرانیان مسلط گشته و از هیچ جنایتی برای ادامه ی حیات ننگین خود فروگزار نمی کند و بر ماست که بیشتر توان خود را در راه مبارزه با این رژیم ضد ایرانی صرف نمائیم و در کنار این مبارزه ی پیگیر بررسی انواع حکومت و نتایج احتمالی برقراری آنها در کشور عزیزمان  میتواند اندیشه ی سیاسی ما را پرورش داده و در فردای تصمیم گیری برای شیوه ی زمامداری ایرانمان در رفراندومی آزاد سودمند افتد.

در پایان لازم به توضیح است که افراد نام برده شده در این نوشتار اغلب از دوستان من می باشند و در صورتیکه خود را متعلق به دسته ی اشاره شده نمی دانند حق رای منفی و اعتراض در قسمت نظرات برای آنها محفوظ است و همانطور که قبلا اشاره کردم امکان برداشت اشتباه از جانب بنده نیز وجود دارد. البته مستندات ادعاهای من در میان نظراتشان در لینکهای متفاوت موجود است که به جهت کوتاه شدن مطلب از اشاره به آنها خودداری کردم و در صورت نیاز ارائه خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاینده و سرفراز ایران و ایرانی و به امید آزادی